مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 51394
کل یادداشتها ها : 93
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

ژاپن: به شدت مطالعه می‌کند و برای تفریح روبات می‌سازد!

مصر: درس می‌خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی‌مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می‌شکند!

هند: پس از چند سال درس خواندن، عاشق دختر خوشگلی می‌شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می‌کند. سپس ماجراهای عاشقانه و اکشن پیش می‌آید و سرانجام آن دو با هم عروسی می‌کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می‌شود!

عراق: مدام به تیرها و خمپاره‌های تروریست‌ها جاخالی می‌دهد و در صورت زنده ماندن درس می‌خواند!

چین: درس می‌خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می‌سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می‌فروشد!
 

اسرائیل: بیشتر واحدهایی که او پاس کرده، عملی است، او دوره کامل آموزشهای رزمی‌ و کماندویی را گذرانده! مادرزادی اقتصاددان به دنیا می‌آید!

گینه بی‌صاحاب!: او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه بر و بچ هم قبیله‌ای درس بخواند!

کوبا: او چه دلش بخواهد یا نخواهد یک کمونیست است و باید باسواد باشد و همینطور باید برای طول عمر فیدل کاسترو و جزجگر گرفتن جمیع روسای جمهوری آمریکا، دعا کند!

پاکستان: او بشدت درس می‌خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز، به عضویت القاعده یا گروه طالبان در بیاید!

اوگاندا: درس می‌خواند و در اوقات بیکاری بین کلاس، چند نفر از قبیله توتسی را می‌کشد!

انگلیس: نسل دانشجوی انگلیسی در حال انقراض است و احتمالا تا پایان دوره کواترناری! منقرض می‌شود ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می‌خوانند!

ایران: عاشق تخم‌مرغ است! سرکلاس دروس عمومی، ‌چرت می‌زند و سر کلاس دروس اختصاصی، جزوه می‌نویسد! سیاسی نیست ولی سیاسی‌ها را دوست دارد. معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال می‌کند! عاشق عبارت «خسته نباشید» است، البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس! هر روز دوپرس از غذای دانشگاه را می‌خورد و هر روز به غذای دانشگاه بد و بیراه می‌گوید! او سه سوته عاشق می‌شود! اگر با اولی ازدواج کرد که کرد، والا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می‌شود! جزء قشر فرهیخته جامعه محسوب می‌شود ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده، که چرا صاحبخانه‌ها جان به عزرائیل می‌دهند ولی خانه به دانشجوی پسر نمی‌دهند! او چت می‌کند! خیابان متر می‌کند و در یک کلام عشق و حال می‌کند! نسل دانشجوی ایرانی درسخوان، در خطر انقراض است

  

اگر حشره ای در فنجان قهوه بیفتد، تصور می کنید واکنش یک آمریکایی، انگلیسی، چینی و یک صهیونیست اسرائیلی چه خواهد بود؟!
مرد انگلیسی فنجان را به خیابان پرتاب و کافه را ترک می کند.
مرد آمریکایی، حشره را خارج می کند و قهوه را سر می کشد!
مرد چینی حشره و قهوه را با هم سر می کشد.
ولی مرد اسرائیلی:
1- قهوه را به آمریکایی می فروشد و حشره را به چینی.
2- در تمام رسانه ها شیون و زاری می کند که امنیتش در خطر است.
3- فلسطین و حزب الله و سوریه و ایران را متهم می کند که جنگ میکروبی براه انداخته اند.
4- همچنان به کولی بازی و «ننه من غریبم» خود درباره شکنجه یهودیان در هولوکاست هیتلری و سامی ستیزی و زیرپا گذاشتن حقوق بشر یهودی ادامه می دهد.
5- از رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین خواهد خواست که به مردم خود بگوید دست از حشره انداختن در فنجانهای قهوه بردارند.
6- از آمریکا درخواست کمک نظامی فوری و وام یک میلیارد دلاری (با قابلیت بازپرداخت یکصد ساله) می کند تا یک فنجان قهوه دیگر سفارش دهد.
7- قهوه چی مجبور خواهد بود که غرامت این کار را با تقدیم قهوه مجانی به وی تا پایان قرن جبران کند.
8- سرانجام و نه به عنوان آخرین اقدام... تمام دنیا را متهم می کند که فقط ایستادند و نگاه کردند و با آنکه او یک انسان معمولی است و برای اولین بار به قهوه خانه رفته است تا اولین قهوه اش را از زمان خروج چندین قرن پیش یهود از مصر صرف کند، برای مصیبت او اندوهگین نشدند!


  

با شاعر جماعت که حشر ونشر داشته باشی ، نتیجه اش می شود اینی که بقول یارو بحضور انورتان ایفاد می شود:
داد و غوغا می شود تا کم فروشی می کنند
باز اما صبح فردا کم فروشی می کنند
کاسبان پشت ترازو ، کارمندان پشت میز
صحبت از پول است هرجا کم فروشی می کنند
کارمند ثبت و سوزنبان و مامور پلیس
برقی و نجار و نانوا کم فروشی می کنند
مادران درخواندن لالایی واهدای شیر
کودکان هم توی لالا کم فروشی می کنند !
دختران شهرمان حاضر به امر ازدواج
منتها مامان و بابا کم فروشی می کنند
در محاکم قاضیان و در میادین داوران
هر کسی حتی کولینا ! کم فروشی می کنند
آب می بندند در برنامه هاشان مثل دوغ
در صدا هم مثل سیما کم فروشی می کنند
تا دلت خواهد پالیکال و سگ و تام و جری
منتها در سیندرلا کم فروشی می کنند !
متنها ی لوس و اشکالات صحنه جای خود
مجریان هنگام اجرا کم فروشی می کنند


  

مکالمه رادیویی زیر در تاریخ 16 اکتبر 1997 توسط کانال 106 فرکانس فوریت‌های دریایی منطقه فینیستر واقع در سواحل گالیسیا در شمال غربی اسپانیا میان امریکایی ها و گالیسیایی‌ها ضبط شده و واقعی‌ می‌‌باشد:

گالیسیایی: از A853 با شما صحبت می‌کنم. لطفا برای اجتناب از تصادم با ما مسیر خود را 15 درجه به جنوب تغییر دهید… مستقیما به سوی ما در حرکت هستید. فاصله 25 مایل دریایی.

امریکایی: توصیه می‌‌شود مسیر خود را 15 درجه به شمال تغییر دهید تا از تصادم جلوگیری شود.

گالیسیایی: خیر. تکرار می‌‌کنم که برای اجتناب از تصادم مسیر خود را 15 درجه به جنوب منحرف کنید.

یک امریکایی دیگر: اینجا فرمانده یک ناو نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا. تاکید می‌‌کنم که مسیر خود را 15 درجه به شمال تصحیح کنید تا حادثه ای پیش نیاید.

گالیسیایی: امکان پذیر و مناسب نیست. تکرار می‌‌کنم که مسیر خود را عوض کنید و گرنه تصادم حتمی است.

افسر امریکایی با لحن عصبانی: اینجا کاپیتان ریچارد جیمز هوارد… فرمانده ناو هواپیما بر یو اس اس لینکلن نیروی دریایی آمریکا. این یکی‌ از بزرگترین کشتی‌های جنگی آمریکا می‌‌باشد. 2 فروند رزم ناو بزرگ، 6 فروند ناو شکن، 5 فروند ناوچه، 4 زیر دریایی و تعداد زیادی شناور‌های پشتیبانی ما را اسکورت می‌‌کنند.

برای انجام رزمایش و داشتن آمادگی مقابله با عملیات احتمالی‌ ارتش عراق به سوی خلیج فارس در حرکت هستیم. پیشنهاد نمی‌‌کنم، بلکه دستور می دهم که مسیر خود را 15 درجه به طرف شمال تغییر دهید وگرنه مجبور خواهیم شد اقدامات لازم را برای امنیت این کشتی و نیروهای ائتلاف انجام دهیم. کشور شما کشوری هم پیمان، عضو ناتو و این ائتلاف است… لطفا اطاعت کرده و از مسیر ما کنار بروید.

گالیسیایی: اینجا خوان مانویل سالاس الکانتارا. ما فقط دو نفر هستیم. یک سگ، غذایمان، 2 قوطی آبجو و یک قناری که هم اکنون خواب است، ما را همراهی می‌‌کنند. از حمایت کانال دیال کرونیا (فرستنده رادیویی) و کانال 106 فووریت‌های دریایی برخوردار هستیم. به هیچ جایی‌ نمی رویم زیرا در زمین محکم قرار داریم. ما در فانوس دریایی A-853 فینیستر، واقع در سواحل گالیسیا می‌‌باشیم. اصلا نمی دانیم که این فانوس در چه ردیفی‌ میان فانوس‌های دریایی اسپانیا قرار دارد. می توانید هر اقدامی را که صلاح دیدید و هر غلطی که خواستید برای حفاظت از کشتی خود انجام دهید. کشتی کثافتتان بسوی صخره‌ها در حرکت است. به همین خاطر مجددا تاکید داریم که بهتر است که مسیر را 15 درجه به جنوب تغییر دهید تا از برخورد با ما جلوگیری شود!

امریکایی: باشه، دریافت شد. متشکرم!


  

می گویند ناپلئون در نظارت ارتش بسیار دقیق بود و مرتب از سربازان سان می دید و از وضعیت انها سوال می کرد.یکی از سربازان که گوشش سنگین بود از روبرو شدن با ناپلئون وحشت داشت و میترسید چیزی بپرسد که او نفهمد.دوستش چون از نگرانی او مطلع شد گفت:غمگین نباش ناپلئون از هر سرباز سه سوال میکند.ابتدا میپرسد:سرباز چند سال داری؟تو بگو 22 سال.بعد میپرسد:چند سال است که خدمت میکنی؟بگو دو سال.بعد میپرسد فرانسه را بیشتر دوست داری یا مرا؟بگو هر دو قربان.

سرباز خود را جمع و جور کرده مهیای پاسخ گوئی شد.اما این بار خلاف همیشه ناپلئون ابتدا سوال کرد:سرباز چند سال است که خدمت میکنی؟گفت 22 سال قربان.ناپلئون نگاهی به او کرد و گفت چند سال سن داری؟

گفت 2 سال قربان ناپلئون از مهمل گوئی او عصبانی شد و داد زد:ای سرباز احمق خودت را مسخره میکنی یا مرا؟سرباز با صدای بلند جواب داد هر دو را قربان.

البته چون کار به اینجا رسید بلافاصله فرمانده جلو امد و وضعیت او را به اطلاع ناپلئون رساند و ناپلئون پوزخندی زد و از انجا دور شد .


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ