در پی درخواست وزیر آموزش و پرورش برای جداسازی کتاب درسی دختران و پسران
داستان دهقان فداکار در کتاب درسی دختران به صغرای فداکار تبدیل شد
داستان جدید:
صغرا ، خانم فداکار
صغرا خانم فداکار خیلی ناراحت شد اول خواست پیراهنش را در بیاورد به چوبدستی اش ببندد به و آتش بزند، بعد یادش آمد که لخت می شود و اگر چشم مسافران نامحرم به او بیفتد، خدا او را با چوبدستی اش در آتش جهنم می اندازد. بعد خواست چادرش را استفاده کند که یاد موهایش افتاد. سپس متوجه شد لازم نیست مثل مردها به هر بهانه ای لخت بشود، او زن است و خدا به او عقل داده لذا نفت فانوسش را ریخت روی چوبدستی اش و آن را آتش زد و چون دویدن برای زن بد است سلانه سلانه به طرف قطار رفت اما دیگر دیر شده بود و قطار با سنگ ها برخورد کرد و همه ی مسافران شهید شدند.
انا لله و انا الیه راجعون
مردی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده، نگران و مضطرب.
در انتهای کادر در بزرگی دیده می شود با تابلوی "اتاق عمل".
چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح با لباس سبز رنگ از آن خارج می شود.
مرد نفسش را در سینه حبس می کند.
دکتر به سمت او می رود.
مرد با چهره ای آشفته به او نگاه می کند.
دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کردیم تا همسرتون رو نجات بدیم.
اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون برای همیشه فلج شده.
ما ناچار شدیم هر دو پا رو قطع کنیم، چشم چپ رو هم تخلیه کردیم ...
باید تا آخر عمر ازش پرستاری کنی، با لوله مخصوص بهش غذا بدی
روی تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زیرش رو تمیز کنی و باهاش صحبت کنی ...
اون حتی نمی تونه حرف بزنه، چون حنجره اش آسیب دیده ...
با شنیدن صحبت های دکتر به تدریج بدن مرد شل می شود، به دیوار تکیه می دهد.
سرش گیج می رود و چشمانش سیاهی می رود.
با دیدن این عکس العمل، دکتر لبخندی می زند و دستش را روی شانه مرد می گذارد.
دکتر: هه ! شوخی کردم ... زنت همون اولش مُرد !!!!!
1– با عصبانیت برین جلوش و تو چشاش زل بزنین و بگین چیه به من خیره شدی؟ چیزی می خوای؟ به غیر از من کس دیگه هم اینجا هست که بتونی نگاش کنی. همش خیره شدی به من که چی بشه ؟ حالا اینا به کنار ، چرا چشمک می زنی؟ چرا آبرو هاتو واسه من بالا و پایین می کنی؟ خجالت بکش ، شرم کن. نکنه در موردم فکر و خیال کنی من زن دارم و زنم رو هم دوست دارم و قصد ازدواج مجدد هم ندارم. چه معنی داره یه دختر به یه پسر چشمک بزنه؟
2 - اگه دیدین دختر با عجله داره راه می ره و یا اگه موردی به طورتون خورد که دختری می دوید ، شما از پشت سر دنبالش کنین و بگین آی دزد آی دزد بگیرینش دار و ندارم رو برد. اگه دختر وایساد و شما رو نگاه کرد بازم داد بزنین که: دزد همینیه که ایستاده اگه دختر ترسید و پا به فرار گذاشت ، خوش به حالتون می تونین یه تعقیب و گریز حسابی راه بندازین و حالشو ببرین . ولی اگه ایستاد و فرار نکرد برای این که ضایع نشین به دویدن ادامه بدین و بازم داد بزنین که : آی دزد آی دزد
3 - توی تاکسی اگه کنارت یه دختر نشسته وقتی که خواستین پیاده بشین بهش بگین مگه نمیای ؟
اون هاج و واج شما رو نگاه می کنه . بهش فرصت ندین و بگین : چه زود جا زدی؟
بعدش در تاکسی رو ببندین و برین. و مابقی ماجرا رو به افراد حاضر در تاکسی واگذار کنین.
4 - توی پارک با عجله برین کنارش بشینین و بگین معذرت می خوام که دیر کردم. خب چکارم داشتی که گفتی بیام اینجا؟
بهتره یه جایی باشه که چند نفری حضور داشته باشن . معلومه که اون انکار می کنه. بعدش نوبت شماست فوری بگین مگه تو نگفتی بیا اینجا این رنگ لباسمه این رنگ روسریمه ؟
باز هم اون انکار می کنه . شما این طوری ادامه بدین .
خب اگه از اینای که اینجا نشستن خجالت می کشی بریم یه جای خلوت .
مطمئنم اون داغ می کنه . بعدش شما با عصبانیت بلند شین و یه کاغذ جلوش بندازین و بگین سرکار گذاشتی منو ؟ بیا اینم شماره ای که دادی . دیگه به من زنگ نزن وگر نه می دمت دست پلیس. بعدش ول کنین برین.
5 - توی جمع یه سی دی بهش بدین . بگین خیلی باحال بود دستت درد نکنه . بازم از اینا داری قیمتش هرچقدر باشه قبوله.
اون مردم دور و بر رو نگاه می کنه و میگه عوضی گرفتی آقا . شما هم طوری وانمود کنین که انگار حواستون نبوده که توی جمع هستین و ازش معذرت بخواین و برین سرت جاتون بشینین.
6 - مثل معتادها خودتون رو به موش مردگی بزنین و برین جلو و به لهجه معتادی بگین: خانم دشتم به دامنت از او چیزا که دیلوز بهم دادین بازم هملاتون هشت؟ دالم می میلم از خمالی به جون تو. هر چی منتظل موندم. نیومدین خیلی شانش آولدم که اینجا پیداتون کلدم . بیا اینم پولش .
اون سرخ و سفید می شه و انکار می کنه. ولی شما ول کن نشین و هی پیله کنین. طبق معمول اون انکار می کنه . شما بگین : خانم من شبا لوی زغال می خوابم. من به اندازه کافی چلکی وسیاه هستم. خواهشا تو یکی دیگه منو شیاه نکن.
اوایل ترم بود.صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه.
چون عجله داشتم بجای 5000 تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون.
سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از پسرای آس و خوشتیپ کلاس جلو نشسته!
یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد!
با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم:
کرایه ی آقارو هم حساب کنید!
پسره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه ...
اجازه بدین خودم حساب میکنم و این حرفا!
منم که عمرا این موقعیتو از دست نمیدادمو کوتاه نمی اومدم!
می گفتم به خدا اگه بزارم!تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده!
همه شم میدیدم نیشِ راننده بازه! خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم،
بعدش گفت : چطوره با این پونصدی کرایه ی بقیه رو هم تو حساب کنی؟!
یهو انگار فلج شدم.آخه پول دیگه ای نداشتم!
الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت کشی تابلوُ که دیدم آقای خوشتیپ
کرایه ی جفتمونو حساب کرد!ولی از خنده داشت میترکید! :|
داشت گریه ام می گرفت که اس.ام.اس داد و گفت:
پیش میاد عزیزم ناراحت نباش! موافقی ناهارو با هم بخوریم؟!
حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم! :(
خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم : باشه !!
این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم
ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو "مستضعف" سیو کرده ..!
ژاپن: به شدت مطالعه میکند و برای تفریح روبات میسازد!
مصر: درس میخواند و هر از گاهی بر علیه حسنیمبارک، در و پنجره دانشگاهش را میشکند!
هند: پس از چند سال درس خواندن، عاشق دختر خوشگلی میشود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا میکند. سپس ماجراهای عاشقانه و اکشن پیش میآید و سرانجام آن دو با هم عروسی میکنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشود!
عراق: مدام به تیرها و خمپارههای تروریستها جاخالی میدهد و در صورت زنده ماندن درس میخواند!
چین: درس میخواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را میسازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی میفروشد!