سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 22
کل بازدید : 50445
کل یادداشتها ها : 93
خبر مایه


تو این پست واستون تعریف چند تا از اصطلاحات دانشگاهی رو ( که البته
همشون جنبه ی طنز دارنو) واستون گذاشتم لطفا شما هم بدیده ی طنز
بخونینش  امیدوارم خوشتون بیاد
دانشجوی سال اولی: دانشجویی که فکر می کند با تحصیلات دانشگاهی
می‌تواند آینده‌ی بهتری برای خودش بسازد.

دانشجوی سال دومی: دانشجویی که فکر نمی‌کند با تحصیلات دانشگاهی بتواند 
آینده‌ی بهتری برای خودش بسازد.

 دانشجوی سال سومی: دانشجویی که مطمئن شده است با تحصیلات دانشگاهی 
نخواهد توانست آینده‌ی بهتری برای خودش بسازد.

دانشجوی سال چهارمی: دانشجویی که دیگر نه فکر می‌کند، نه به چیزی 
اطمینان دارد و نه آینده‌ی برای خود متصور است.

مشروط: دانشجویی که به خاطر علاقه‌ی زیادش به درس خواندن، مورد حسادت 
قرار گرفته و از این رو دانشگاه او را ملزم کرده است که در ترم بعدی 
بیش از حد معینی واحد انتخاب نکند تا به بقیه هم برسد! کلمه مشروط از 
«مشروطه» می‌آید که عده‌ای معتقدند باعث رونق گرفتن دانشگاه در ایران 
شد. عده‌ی دیگری هم معتقدند که رونق گرفتن کار مشروط‌ها باعث اضمحلال
مشروطه شد.

تقلب: دانش دوپینگی

 سهمیه: دوپینگ قانونی.

جزوه: دستنوشته‌هایی که گمان می‌شود عصاره‌ی یک کتاب است.
استاد حل تمرین: دانشجوی ترم بالاتری که در ازای گرفتن شندرغاز پول و 
شنیدن لفظ «استاد» چنان از خودبیخود می‌شود که حتی تن به مسخره شدن 
توسط سی چهل تا دختر و پسر می‌دهد.

خرخوان: نوعی خر که توانایی مطالعه‌ی مداوم به مدت 72 ساعت را دارد.
نطفه‌ی این موجودات در دوره‌ی دبیرستان بسته می‌شود و در کلاس‌های 
کنکور به بلوغ می‌رسند.

تریا: محلی برای فرار از غذای سلف که در این حالت مصداق بارز از چاله 
به چاه افتادن است. اما صرفنظر از ارزش غذایی آن، از لحاظ فرهنگی اهمیت 
زیادی دارد. به خصوص برای پژوهندگان زبان کوچه و بازار و کاشفان 
جدیدترین فحش‌ها و....

گرد: جسمی که طول و عرض و ارتفاع آن از مرکزش به یک فاصله است. چنین 
دخترهایی معمولا در حدود 165 سانتیمتر قد و به میزان سه چهارم پی آر 3 
حجم دارند که ناشی از سال‌ها در خانه نشستن و دست به سیاه و سفید نزدن 
و تست زدن است. سه عاقبت دردناک در انتظار آنهاست: ازدواج، انفجار و 
ورود به دانشگاه که گزینه‌ی آخری و متعاقب آن استفاده از غذای سلف،
دردآورترین آنهاست.

سلف غذاخوری): فعال‌ترین آزمایشگاه و واحد تولیدی هر دانشگاه که
توانایی تبدیل موجودات گوناگون به غذا را دارد. یکی از رایج‌ترین
توانایی‌ها که شرط لازم اولیه برای سلف نامیده شدن یک مکان محسوب
می‌شود، توانایی بازیافت چمن‌های محوطه به شکل قرمه‌سبزی است.

گوریل: گونه‌ای از دانشجویان پسر با موهای ژولیده و لباس‌های بدفرم که 
از بوی سیر دهان و عرق لباس‌هایشان نمی توان بیش از سه متر به آنها
نزدیک شد. این جانوران معمولا پس از فارغ‌التحصیلی به‌جای اعزام به قلب
جنگل‌های آمازون در پشت میزهای مدیریت و ریاست جای می‌گیرند.

پلشت: دانشجویی که حاضر است کیسه فریزر دور بشقابش بکشد و با قاشق یک
بار مصرف غذا بخورد تا مجبور نباشد روزی یکبار ظرفهایش را بشوید. 
تقریبا اکثر دخترهای ساکن در خوابگاه های دانشکده های علوم و مهندسی.

بتونه‌کاری: فریضه‌ی واجبی که بیشتر دختران دانشجو صبح‌ها قبل از حرکت 
به سمت دانشگاه بر روی صورت خود انجام می‌دهند تا دیدارشان قابل تحمل 

شود. معمولا هم نمی‌شود.

جلبک: نوعی دانشجو با آی‌کیوی حیرت‌برانگیز و توانایی جزوه نوشتن حتی 
از روی سرفه‌های استاد. تراکم زیستی این جانداران در دانشکده‌های علوم 
انسانی بیشتر است.


کافور: ماده‌ی اصلی تشکیل دهنده‌ی غذاهای سلف پسران که گویا از قدیم با 
عارضه‌ی «زنگ‌زدگی» در ارتباط بوده است چرا که شاعر فرموده: برعکس نهند
نام زنگی کافور!

بورسیه: همزمانی کار و تحصیل که ماحصل آن تلفیق درس‌نخوانی و 
اززیرکاردررویی است.

تحقیق: تالیف یا ترجمه‌ی بخشی از کتابی که استاد در نظر دارد بعدا به 
نام خودش چاپ کند در ازای گرفتن مقدار ناچیزی نمرده.

پروپوزال: نوشته‌ی بی ربط کوتاهی که در آن درباره‌ی نوشته‌ی بی‌ربط
بلندی که بعدا نوشته یا کپی پیست خواهد شد، توضیح داده می‌شود.

پایان‌نامه: تایپ یا کپی-پیست کردن مقداری متن پراکنده در کتابها و 
پایان‌نامه‌های قدیمی‌تر در یک فایل و پرینت گرفتن از آنها و صحافی
کردن مجموعه. خوشبختانه با پیشرفت علم و تکنولوژی، تمام این فرآیندها 
با صرف هزینه‌ی معقولی به طور کاملا خودکار و بدون دخالت دست و ذهن
انجام می‌گیرد.

دانشنامه (مدرک): درپوش کوزه.

جابجایی (دانشجویی): تفاوت علمی دانشگاه‌ها به زبان پول.

ارث پدری (طلب بابا): طلبی که بعضی از دانشجویان مثلا” ارزشی از دیگران 
دارند و معمولا به صورت گزاره‌هایی همچون «چرا این لباس رو پوشیدی؟»، 
«چرا موهات دیده می‌شه؟»، «دیگه این موسیقی رو نشنوم ها»، «دیگه نبینم
با هم کِروکِر می‌کنین»… بروز می‌کند.

 کارتن‌خواب: دانشجوی بی‌خوابگاه که معمولا پس از سر و سامان گرفتن و هم 
اتاق شدن با چند دانشجوی شهرستانی، حسرت کارتن‌خوابی و دربدری را خواهد 
کشید.

جوات: دانشجویی که طبق آخرین مدهای 10 سال قبل لباس می پوشد و با آخرین 
مدهای 20 سال قبل زندگی می کند و مثل 30 سال قبل فکر می کند. جوات‌ها 
معمولا آینده مثبتی در مشاغل دولتی دارند.

افزایش سنوات: حاصل ز گهواره تا گور دانش جوییدن.

سیاسی‌کاری: اصطلاحی برای توصیف فعالیت‌های سیاسی دانشجویی وقتی که 
مطابق سلیقه‌ی «آنها» نیست. آنهایی که همیشه تاکید می‌کنند که دانشجو 
باید سیاسی باشد و در امور کشورش دخالت داشته باشد.

پاچه‌خواری: یکی از راه‌های گرفتن نمره از اساتید به طور شرافتمندانه. 
البته شرافتمندانه در قیاس با سایر راه‌ها!

کفش پاشنه بلند (تق تقی): ابزار تولید آژیر ورود و یا نزدیک شدن دختر
دانشجویی که دانشگاه را با مجلس عروسی اشتباه گرفته است.

کاردانی پیوسته: پیوند دانشگاه با دبیرستان به کف با کفایت دانشجویانی
که در حد دوره راهنمایی معلومات دارند و رفتارشان مثل دبیرستانی‌هاست.

بحر تعمق: حالتی که به دانشجویان، در حال مطالعه‌ی دقیق روزنامه
روشنفکری خبر ورزشی دست می‌دهد.

روح: عضوی از استاد که در جلسه‌ی امتحان و پس از دیدن برگه‌ی سوالاتی
که ربط چندانی به درس‌ها ندارد، از آن به وفور یاد می شود. ادامه‌ی 
عملیان بر روی برگه دنبال می‌شود.

صلاحیت داشتن: با مسئول یکی از نهادهای مستقر در دانشگاه سلام و علیک داشتن.

پول: عامل بدبختی‌های بزرگی مثل ازدواج و تحصیل در دانشگاه آزاد.

افتادن: سقوط از بالا به پایین که به خاطر عوامل مختلفی چون جاذبه‌ی 
زمین، درس نخواندن، جزوه نداشتن، شکست در عشق و امثال آنها اتفاق 
می‌افتد.

ازدواج دانشجویی: اشتباه صنفی.

کتابخانه: جایی برای حرف زدن، رد و بدل کردن جزوات و فایل‌های بلوتوثی، 
اسم ام اس فرستادن و بعضا رونویس تکالیف و تمرین‌ها.

منشی گروه: همه کاره ی گروه. دست کم خودش که اینطور فکر می‌کند.

حذف ترم: خودکشی آبرومندانه از ترس مرگی مفتضحانه






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ