سلطان پرسید:
علت طلاق؟
آهو گفت:
توافق اخلاقی نداریم، این خیلی خره.
سلطان پرسید:
دیگه چی؟
آهو گفت:
شوخی سرش نمیشه، تا براش عشوه میام جفتک میاندازه.
سلطان پرسید:
دیگه چی؟
آهو گفت:
آبروم پیش همه رفته، همه میگن شوهرم حماله.
سلطان پرسید:
دیگه چی؟
آهو گفت:
مشکل مسکن دارم، خونهام عین طویله است.
سلطان پرسید:
دیگه؟
آهو گفت:
اعصابم را خورد کرده، هر چی ازش میپرسم، مثل خر بهم نگاه میکنه.
سلطان پرسید:
دیگه چی؟
آهو گفت:
تا بهش یه چیزی میگم صداش رو بلند میکنه و عرعر میکنه.
سلطان پرسید:
دیگه چی؟
آهو گفت:
از من خوشش نمیاد، همهاش میگه لاغر مردنی، تو مثل مانکنها میمونی.
سلطان رو به الاغ کرد و گفت:
آیا همسرت راست میگه؟
الاغ گفت:
آره.
سلطان گفت:
چرا این کارها رو میکنی؟
الاغ گفت:
واسه اینکه من خرم.
سلطان فکری کرد و گفت:
خب خره دیگه، چکارش میشه کرد؟!